یارو زده روح الله داداشی رو کشته، حالا گرفتنش میگه حالا چی میشه اعدامم میکنن؟؟ میگن پ نه پ میری مرحله بعد باید محراب فاطمی روهم بکشی!
توی فروشگاه خورده به یکی از قفسهها، قفسه با هرچی که توش بوده ریخته رو زمین
هول کرده میگه: وای ... حالا باید جمع کنیم همه اینا رو؟
پَ نه پَ صب کن متصدیان فروشگاه میان Ctrl + Z میزنن، همه چی خودش به حالت اولیه برمیگرده!
یارو اومد تعمیرگاه گفت: برای لپ تاپم رَم میخوام ... گفتم: داریم .... گفتش :مطمئنی برای لپ تاپه ؟ .... گفتم : نـَــ پــــَ ... برای PC ـه میخوام بُکُنم تو پاچـــت ...
تلويزيون داشت يه مسابقه بسکتبال بين يه تيم از ايران و يه تيم از بلژيک نشون ميداد
گزارشگر بعد از سکوت طولاني: کرمالله قاسمآبادي اصل… از ايران
من تو دلم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ از قاسمآباد بلژيک :|